عید در روستایی نزدیک طبس عکس پیرمردی را گرفتم که در کنار خیابان ماهی عید می فروخت. در عکس همه شاد هستند. دورش جمع شده اند و چانه می زنند. پیرمرد فقط پول هایش را می شمرد. نمی توان چین های صورتش را شمرد. دستانش معمولی هستند و نشانی از شغل اصلی اش ندارند. یک نخ سیگار از یکی از دور و بری ها می گیرد اما روشن نمی کند. بچه های کوچک هم با دوچرخه از راه می رسند. ماهی های کوچک دانه ای صد تومان فروخته می شوند. داخل پلاستیک و سطل می اندازندشان و همراه دوچرخه ها می روند. دورتر زنی خیابان را آب جارو می کند. جارویش از برگ نخل است. کودکی که می شناسمش به سیگار پیرمرد زل زده است و سرش را می خاراند.
اسکریپت ارسال انبوه کامنت به وبلاگهای :
BlogSky
ParsiBlog
به فروش می رسد،
جهت اطلاعات بیشتر با ایمیل زیر مکاتبه نمایید:
amin[dot]comment[at]yahoo[dot]com
قبول نیست...دوتامطلب پشت هم گذاشتی ...