ندا

I feel I know you
I don't know how
I don't know why

I see you feel for me
You cried with me
You would die for me

I know I need you
I want you to
Be free of all the pain
You hold inside
You cannot hide
I know you tried

To be who you couldn't be
You tried to see inside of me
And now i'm leaving you
I don't want to go
Away from you

Please try to understand
Take my hand
Be free of all the pain
You hold inside

You cannot hide
I know you tried
To feel...
To feel...



کاش ما نیز در کنارش جان می دادیم...کاش ما نیز «ندا»یمان را به همه ی جهانیان می رساندیم...حال می فهمم چرا علی می گوید مردن برای مسلمان بعد از شنیدن ربوده شدن خلخال از پای زن یهودی جایز است...می دانم که آن روز که این خبر را به علی دادند گریبان چاک کرد و آنگاه که نگاه متعجب همگان را دید این سخن را گفت...آه ای علی کجایی که امروز دختری را وسط خیابانها می کشند...
ای علی کجایی که مردانگی مردان مرده...هیچ کس حتی دمی بر نمی آورد...کاش می مردم...ای کاش بمیرم و دیگر این روزهای غمگین را نبینم...ای ندا روحت شاد...رفتی و نشان دادی در این شهر دیگر مردی باقی نمانده...همه مرده اند...قبل از این که تو کشته شوی مرده بودند...


پی نوشت : بغض عجیبی گلویم را می فشرد...کسی مرحمی ندارد ؟ 
نظرات 7 + ارسال نظر
sajjad سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ب.ظ http://n

کلاغ جان اول چرکنویس کن بعدش من خودم برات منتشر می کنم!
بعدشم یک نفس عمیق بکش ، به سر رو روی مطالبت یکم دست بکش، یکاری کن که اعتراضت فقط غرغر نباشه. داستانش کن مثلا! شعرش کن!
بعدشم یه مرحم خوب نمایشگاه حجاب در دانشگاه که خیلی جذاب و خنده داره!!!

سجاد چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ق.ظ

گند زدی تو این لیریک...
حداقل لیریک "Watching TV" راجر واترز رو می ذاشتی:

Won't you shed a tear
For my yellow rose
My yellow rose
In her bloodstained clothes
...
So get out your pistols
Get out your stones
Get out your knives
Cut them to the bone
...
She's everybody's sister
She's symbolic of our failure
She's the one in fifty million
Who can help us to be free
Because she died on TV
And I grieve for my sister

رضا پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:52 ق.ظ http://bgodar.blogfa.com

ببینم پیام!
مطمئنی این نامزدی که می گفتند ندا داشته تو نبودی؟؟ D:

بی ادب !

.... ):

کورش آریامنش پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.arja.blogsky.com

درودهای فراوان به مدیر مسئول وبلاگ:
همکاران محقق عزیز، شمارا دعوت به بازدید از وبلاگ جامعه شناسی ایران http://www.arja.blogsky.com می نمایم و از نقدهای خوبتان دریغ نورزید: نتیجه تضعیف زبان ملی، تجزیه کشوری ـ حکومت جمهوری اسلامی و سوسیالیسم توتالیتاریسم است؟ مقالاتی دیگر با تشکر، کوروش آریامنش:

رویا جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:19 ب.ظ

گریه کن...go for your nature
یه کم شخصی نمی نویسی؟! شبیه دفتر خاطرات!

... جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:38 ب.ظ

مرهم.

افسون گر جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ب.ظ

سلام
سال نو مبارک
اگه دیگه می خوای اینجا بنویسی، بهم بگو...
منم جای تو بودم ترجیح میدادم فقط روی یه بلاگ متمرکز شم جای اینکه توی دو تا باشم!
به هر حال بهم بگو تا اگه خواستی فقط اینجا باشی، منم ترتیب اثر بدم!
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد